ادامه از پست «خمينيسم 9»
خميني در اوايل 1970 (اواخر 1348 ه.ش.) يك سري سخنرانيهاي هفدهگانه در تقبيح روحانيت غيرسياسي و همچنين كل نهاد سلطنت انجام داد و به اين ترتيب شوكي به تشكيلات مذهبي وارد كرد. به نظر ميرسد كه هدف حملات او آيتاله عبدالقاسم خوئي، قديميترين مجتهد نجف و يكي از افراد علاقهمند به ادامة سنت حائري ـ بروجردي مبني بر جدا كردن ايمان از سياست، بود. اين سخنرانيها كه در مسجد بازار اصلي نجف برگزار شدند بهسرعت تحت عنوان «ولايت فقيه: حكومت اسلامي» در ايران پخش شدند و به مهمترين كتاب مباني خميني تبديل شدند. برخي ـ كه از محتواي آن خجالت ميكشند ـ مدعياند كه اين ويرايش قابلاعتماد نيست و تنها ترجمة نارسايي از سخنراني اصلي است كه به زبان عربي برگزار شده بود. اما سخنرانيهاي اصلي به زبان فارسي بودند و در واقع خميني مانند بسياري از روحانيون ارشد ديگر ايران هيچگاه نتوانست بهصورت روان به زبان عربي صحبت كند. [23]
در سالهاي بعد، خميني دائماً در حال انتشار فتوا، موعظه، پيام، مصاحبه و اعلاميههاي سياسي بود. تا اواخر سال 1978 (اواسط 1357 ه.ش.)، يعني زماني كه انقلاب در اوج فعاليت خود بود، او در حال انتشار اعلاميههاي روزانه و مصاحبههاي مطبوعاتي بود. [24] وي از سال 1979 تا 1986 (1357 تا 1365 ه.ش.) ـ يعني از زمان بازگشتش به ايران تا زمان از دست دادن سلامتي ـ هر هفته براي مخاطبين موعظه ميكرد. [25] حتي بعد از حملة قلبي در مارس 1986 (اسفند 1364 تا فروردين 1365 ه.ش.) باز هم به صدور فتوا، موعظه و هشدار ادامه داد كه از جمله ميتوان به پيغام خداحافظياش اشاره كرد كه بلافاصله بعد از درگذشتش در ژوئن 1989 (خرداد 1368 ه.ش.) تحت عنوان «متن كامل وصيتنامة الهي و سياسي امام خميني» منتشر شد. اين وصيتنامه بعدها به زبانهاي انگليسي، روسي، عربي، تركي و اردو ترجمه شد. در اين اعلاميهها كمتر به مضامين الهياتي اشاره ميشد و بيشتر حاوي مطالب اجتماعي ـ سياسي بودند. حتي موعظههايش بيشتر گرايشات اجتماعي او را روشن ميكردند. اين موعظهها كه براي تمام مردم بودند به زبان ساده بيان شده و ازطريق رسانههاي گروهي به ويژه تلويزيون بهصورت گسترده پخش ميشدند. استفاده از زبان روزمره توسط خميني، او را هدف شوخيها و خندههاي طبقة بالا قرار داد.
خميني از سال 1962 تا 1989 (1341-1368 ه.ش.) بيشاز 610 فتوا، موعظه، مصاحبه و اعلامية سياسي منتشر كرد. جمهوري اسلامي با كمك پسرش بسياري از اينها (و نه همة آنها) را در يك كتاب هفدهجلدي با عنوان «صحيفة نور: مجموعة رهنوردهاي امام خميني» منتشر كرد. همچنين جمهوري اسلامي نقلقولهاي منتخبي از او را در قالب بيست و دو كتابچه با عناويني چون «زن»، «شخصيتها»، «شهيد و شهادت»، «جنگ و جهاد»، «انقلاب اسلامي»، «ضدانقلابي»، «مردم، امت، ملت»، «تاريخ ايران»، «آزادي»، «گروههاي سياسي»، «استعمار»، «نهضتهاي آزاديبخش» و «مستضعفين، مستكبرين» منتشر كرد.
اين نكته كه رژيم دائماً در حال چاپ مجدد اين كتابچههاست اما كاري به آثار الهياتي او ندارد حاكي از اهميت سياسي آنهاست. بدون اين كتابچهها، هيچ خمينيسمي نميتوانست وجود داشته باشد. بدون خمينيسم، هيچ انقلابي ـ يا دستكم هيچ انقلاب اسلامي ـ نميتوانست روي دهد. بدون انقلاب اسلامي نيز خميني نميتوانست چيزي بيشاز پانويسي در تاريخ ايران باشد. بنابراين در اين كتاب عمدتاً به بررسي خمينيسم (اما نه صرفاً خمينيسم) براساس نسخههاي اصلي اين موعظهها، فتواها، مصاحبههاي مطبوعاتي و اعلاميههاي سياسي خواهم پرداخت.
پينوشتها:
[23] خميني هنگام گفتگوي با اعراب از مترجم استفاده ميكرد. بنگريد به همان، ص 133.
[24] درمورد اعلاميههاي پيش از 1979، بنگريد به جبهة آزادي خلق ايران، مجموعهاي از مكتوبات، سخنرانيها، پيامها و رفتارهاي خميني (تهران: انتشارات چاپخش، بدونتاريخ)؛ و روزنامة خبرنامه، 78-1972؛ پيام مجاهد، 78-1972؛ و باختر امروز، 78-1972. درمورد مصاحبههاي مطبوعاتي بنگريد به مركز انتشارات دانشگاه تهران، مصاحبههاي امام خميني در نجف، پاريس و قم (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1981).
[25] درمورد اعلاميههاي پساز 1978 بنگريد به روزنامههاي كيهان، كيهان هوايي، اطلاعات، جمهوري اسلامي، ايران تايمز و تهران تايمز.