ادامه از پست «خمينيسم 7»
خميني روابط بسيار نزديكي با بروجردي داشت. ازدواج دختر خميني با خانوادة بروجردي نيز باعث نزديكتر شدن بيشاز پيش اين روابط شد. خميني به عنوان كمكمدرس و منشي خصوصي بروجردي بود و در مواقع بحراني، پيامهاي محرمانة او را به شاه ميرساند. پسنديده مينويسند كه بروجردي در اغلب مسائل ازجمله مسائل سياسي از خميني مشورت ميخواست [11]. يكي از مدرسان حوزة علميه به اين نكته اشاره دارد كه بروجردي تنها كسي است كه ديده است خميني در نامههايش او را آيتاله العظمي خطاب قرار ميدهد. [12] نكته مهمتر اين است كه خميني بهطور كلي از دستورات بروجردي مبني بر دوري از سياست پيروي كرد. يكي از شاگران بعدها اذعان كرد كه در سالهاي حيات بروجردي، خميني تنها به تدريس مشغول بود. [13] يكي ديگر از شاگران مدعي است كه خميني اختلافات سياسي بسياري با بروجردي داشت اما به خاطر «وحدت اسلام» آنها را افشاء نميكرد. [14]
خميني در سال 1943 [1323 شمسي] با انتشار رسالة بدونامضايي به نام «كاشفالاسرار» اندكي در وادي سياست گام نهاد. [15] او تحت لواي دفاع از تشيع در مقابل وهابيت به سكولارهاي همعصر بهويژه رضاشاه، شريعت سنگلاجي (روحاني اصلاحطلبي كه آشكارا از استبداد پيشين حمايت كرده بود) و احمد كسروي (برجستهترين مورخ شيعه و ايران در آن دوران) حمله كرد. يكي از حاميان كسروي به نام علياكبر حكيمزاده كه از روحانيون مرتد بود پيشتر كتاب پرسروصدايي تحت عنوان «اسرار هزارساله» منتشر كرده بود و در آن به بررسي مرجعيت تاريخي اسطورههاي اصلي شيعه پرداخته بود. كشفالاسرار در حقيقت پاسخي به اين كتاب بود. خميني خود اظهار داشت كه براي نگارش اين كتاب دو ماه از تدريس غايب بوده است. [16] شايد عنوان اين كتاب از «كشفالگيتي» گرفته شده باشد كه يكي از آثار معروف قرن نوزده در دفاع از مرجعيت روحانيت در مقابل دگرانديشاني بود كه مدعي بودند مذهبيون ميتوانند با ارجاع مستقيم به كتب مقدس به حقيقت دست يابند.
خميني بعد از اين حملة ناگهاني و كوتاه بار ديگر از سياست فاصله گرفت و حتي در دوران ملتهب بحران نفت نيز كاري به سياست نداشت. اين در حالي بود كه در اين دوران، آيتاله عبدالقاسم كاشاني از روحانيون سياسي مهم، تحريم بروجردي مبني بر عدمدخالت در سياست را شكست و فعالانه از نخستوزير وقت، محمد مصدق در مقابل بريتانيا حمايت كرد. يكي از شاگردان بعدها مدعي آن شد كه «تبليغات ضدرژيم و ضدامپرياليست» مصدق نتوانسته بود نظر خميني را به خود جلب كند. [17] خميني بخش زيادي از دهة 1950 [1330 شمسي] را در فيضيه به تدريس مشغول بود و به بروجردي در ادارة موقوفات قم كمك ميكرد و در كنار آن روي «توضيحالمسائل» خود كار ميكرد. (در آن زمان بود كه تمام روحانيون ارشد بر خود فرض ميدانستند كه اثر مهمي منتشر كنند تا بهعنوان آيتاله عظمي شناخته شوند). توضيحالمسائل در سال 1961 [1340 شمسي] به زبان عربي در نجف منتشر شد.
پينوشتها:
[11] Pasandideh, “The Life,” Iran Times, 21 Apr. 1989.
[12] وجداني، سرگذشتهاي ويژه، ج 3، ص 19.
[13] «مصاحبه با دكتر باهنر»، جمهوري اسلامي، 19 دسامبر 1979.
[14] وجداني، سرگذشتهاي ويژه، ج 2، ص 47.
[15] M. Busheri, “From Secrets Unveiled to Thousand Year Secrets,” Cheshmandaz, no. 6 (Summer 1989): 14-26.
[16] وجداني، سرگذشتهاي ويژه، ج 1، ص 144.
[17] همان، ج 2، ص 25.