ادامه از «خمينيسم 13»
تغييري كوچك در وبلاگ
با توجه به مطلب بسيار گيراي عمو اروند تحت عنوان «عبدلالاه» و اقدام «با اينترنت» در تغيير مرامنامهاش، بنده نيز اقدام مشابهي اتخاذ كردم و از اين پس كامنتها بدون نياز به تاييد، منتشر خواهند شد، چرا كه من نيز همانند اين دوستان معتقدم ما انسانها بايستي به يكديگر اعتماد داشته باشيم و اعتماد سنگبناي همزيستي مسالمتآميز است.

خمينيسم (13)
ادامه از مطلب «خمينيسم 12»
هفتم اينكه، عبارت «بنيادگرايي» به خاطر اينكه ريشه در پروتستانيسم اوايل قرن بيستم در آمريكا دارد، بهصورت ضمني به معناي محافظهكاري سياسي نيز است. بنيادگرايان آمريكايي در واكنش به مبلغان «تعاليم اجتماعي مسيحيت» استدلال ميكردند كه هدف مذهب حقيقي نه تغيير جامعه بلكه «پاسداشت روح انسانها» ازطريق تفسير تحتاللفظي كتاب مقدس است بهويژه در حوزههاي اعتقادي مانند خلق جهان، روز قضاوت و اعتقاد به تولد مسيح از مريم باكره. برعكس خمينيسم درحاليكه بههيچوجه نظرات مشخصي در مورد مسائل اعتقادي ندارد، اساساً و عمدتاً نگران مسائل اجتماعي ـ سياسي و انقلاب عليه نخبگان سلطنتطلب، بيرون راندن امپرياليسم غربي و به جنبش انداختن آنچه آن را جنبش مستضعفين عليه مستكبرين مينامند، بود. درواقع، يكي از علل موفقيت خميني در كسب قدرت اين بود كه در اعلاميههاي عمومي خود از پرداختن به مسائل اعتقادي غامض اجتناب ميكرد. بهجاي آن، اين اعلاميهها رژيم حاكم را به خاطر مشهودترين كمبودهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي ميكوبيدند.
علت آخر اينكه، عبارت «بنيادگرايي» يادآور تصوير ارتودوكسي انعطافناپذير، پايبندي سفتوسخت به سنت و رد نوآوريهاي روشنفكري بهويژه از منابع خارج از مذهب است. اما خميني در حوزة سياست بهرغم پردهپوشيهايش بسيار انعطافپذير، نوآور و در قبال سنتهاي مقدس، آسانگير بود. درواقع اهميت او به اين خاطر است كه وي بسياري از مفاهيم تشيع را كنار گذاشت و ايدهها، كلمات و سرودهايي از جهان غيرمسلمان به عاريه گرفت. او در اين راه تفسير شيعهاي كاملاً جديدي از دولت و جامعه تبيين كرد. محصول نهايي اين فرايند شكلگيري چيزي بود كه بيشاز بنيادگرايي مرسوم با پوپوليسم جهان سوم بهويژه پوپوليسم آمريكاي لاتين داراي مشتركاتي است.
اصطلاح «پوپوليسم» نياز به توضيح بيشتر دارد. منظور من از پوپوليسم، جنبش طبقة متوسط مرفه است كه طبقات پايينتر بهويژه فقراي شهرنشين را با استفاده از عبارات راديكال عليه امپرياليسم، كاپيتاليسم خارجي و دمودستگاه سياسي به حركت واميدارند. جنبشهاي پوپوليستي براي به جنبش واداشتن «مردم عادي» از چهرهها و نمادهاي كاريزمايي، استعاره و زباني استفاده ميكنند كه در فرهنگ توده از ارزش بسيار بالايي برخوردارند. جنبشهاي پوپوليستي وعدة افزايش چشمگير استاندارد زندگي و استقلال كامل كشور از قدرتهاي بيگانه را ميدهند. مهمتر آنكه هنگام حمله به وضع موجود عمداً دست به تهديد بورژواي كمارزش و اصل كلي مالكيت خصوصي نميزنند. درنتيجه جنبشهاي پوپوليستي ناچاراً نه بر اهميت انقلاب اقتصادي ـ اجتماعي بلكه بر اهميت بازسازي فرهنگي، ملي و سياسي تاكيد دارند.

ارسال كامنت خصوصي
با سلام، در پاسخ به يكي از خوانندگان گرامي
خدمت دوستاني كه در نظر دارند مطالب خصوصي براي بنده بفرستند بايستي عرض كنم كه ميتوانند مطالب خود را در قالب كامنت براي يكي از پستها ارسال كنند و در متن پيام خود اشاره داشته باشند كه مطلب خصوصي است و در اين صورت از انتشار آن خودداري خواهم كرد. چون همانگونه كه مشاهده ميفرماييد، تمام كامنتها پيشاز انتشار عمومي، بايستي تاييد شوند.

راز بزرگ تاريخ
آبراهام لينكلن در سال 1846 به نمايندگي كنگره انتخاب شد.
جان اف كندي در سال 1946 به نمايندگي كنگره انتخاب شد.
آبراهام لينكلن در سال 1860 به رياست جمهوري انتخاب شد.
جان اف كندي در سال 1960 به رياست جمهوري انتخاب شد.
هر دو نگراني ويژهاي نسبت به حقوق بشر داشتند.
همسران هر دو در زمان اقامت در كاخ سفيد، فرزندانشان را از دست دادند.
هر دو رئيسجمهور روز جمعه مورد شليك گلوله قرار گرفتند.
هر دو رئيسجمهور از ناحية سر مورد هدف قرار گرفتند.
اسم منشي لينكلن، كندي بود.
اسم منشي كندي، لينكلن بود.
هر دو توسط اهالي جنوب ترور شدند.
رئيس جمهور بعد از هر دو، جانسون نام داشت و از اهالي جنوب بود.
آندرو جانسون كه جانشين لينكلن شد متولد 1808 بود.
ليندون جانسون كه جانشين كندي شد متولد 1908 بود.
جان ويلكس بوث كه لينكلن را ترور كرد متولد 1839 بود.
سي هاردي اوسوالد كه كندي را ترور كرد متولد 1939 بود.
هر دو ضارب به خاطر داشتن اسم سهبخشي معروف شدند.
نام هر دو از 15 حرف داشت.
لينكلن در سالن تئاتري به نام «فورد» هدف قرار گرفت.
كندي در اتوموبيلي به نام «لينكلن» كه توسط «فورد» ساخته شده بود هدف قرار گرفت.
لينكلن در سالن نمايش هدف گلوله قرار گرفت و ضارب او فرار كرده و در انباري پنهان شد.
كندي از يك انبار مورد اصابت قرار گرفت و ضارب فرار كرده و در يك سالن نمايش مخفي شد.
بوث و اوسوالد، هر دو پيش از محاكمه، ترور شدند.
لينكلن يك هفته پيش از ترور در مونرو در ايالت مريلند بود.
كندي يك هفته پيش از ترور با مارلين مونرو بود.
