جرقة مهرباني


داستان انگليسي زير رو يكي از دوستان برايم ايميل كرده بود كه گفتم بعد نيست ترجمه كنم تا دوستان ديگر را هم در لذت آن سهيم كنم (وارطان):

«جرقه‌اي از مهرباني آتشي از عشق درست مي‌كند» (نويسنده نامعلوم)
بعد از ازدواجم به همسرم گفتم دوست دارم هر سال روز كريسمس هدية بي‌نامي به يك نفر بدهم. گمانم معني واقعي كريسمس همين دادن و نگرفتن است. همسرم دوستي داشت كه از دوران بچگي با هم بزرگ شده بودند. اين دوست همسرم يك بار درست قبل از روز كريسمس، شغلش را از دست داد. پس‌انداز خيلي كمي داشت و كسي را نداشت كه ازش كمك بگيرد. دو تا بچه هم داشت. من و همسرم تصميم گرفتيم كه به او كمك كنيم بدون اينكه شناخته بشيم. چك پولي از بانك گرفتيم و بهش پست كرديم. روي پاكت نامه هيچ آدرس فرستنده‌اي ننوشتيم و نامه را از يكي از شهرهاي خارج از منطقة محل زندگي‌مان فرستاديم تا علامت پست را نشناسد.
خب! چهار سال بعد، باز هم روز كريسمس، همسرم داستان اون پول را به دوستش گفت. دوستش بعد از فهميدن ماجرا لبخندي زد و گفت كه از همان موقع هر سال روز كريسمس به كساني كه نياز دارند كمك مي‌كند. اين گونه است كه حتي يك كمك كوچك نيز مي‌تواند پس‌موج‌هايي داشته باشد». (داستان نوشتة Jarhead)

Published in: on آوریل 12, 2011 at 9:34 ق.ظ.  نوشتن دیدگاه  

The URI to TrackBack this entry is: https://msh2007.wordpress.com/2011/04/12/451/trackback/

RSS feed for comments on this post.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: