رسانه‌هاي آزاد يعني چي؟

علی لاریجانی، رئیس مجلس، گفت: «این مورد در قالب قانون قابل رفع است تا رسانه های گروهی آزاد باشند این موارد را آنگونه که دستگاه قضایی تعیین می کند، مخابره کنند.»

اين جمله دقيقا پاسخي بود كه علي لاريجاني، رئيس محترم مجلس شوراي اسلامي جمهوري اسلامي ايران به وزير دادگستري اين كشور عزيز دادند. درواقع وزير دادگستري در جلسه ديروز مجلس شوراي اسلامي به اين نكته اشاره فرمودند كه خارجي‌ها باعث ناامني در كشور مي‌شوند و رسانه‌ها نبايد به اين ناامني‌ها دامن بزنند.

من كه خيلي لذت بردم. اين دقيقا همان تعريف اين دوستان از آزادي است. شما آزاديد تا بين كارهايي كه من مي‌گويم (كه بيشتر از دو تا هم نيست) يكي رو انتخاب بكنيد و انجام بدهيد.

Published in: on ژوئیه 27, 2011 at 6:54 ق.ظ.  نوشتن دیدگاه  

نمايشگاه كتاب، افزايش فروش يا افزايش بهاء؟

در چند وقت اخير در اخبار مختلف شاهد آن بودم كه رسانه‌ها صحبت از افزايش‌هاي آنچناني خريد كتاب در نمايشگاه كتاب امسال مي‌كنند. در ابتدا انتظار مي‌رود كه آماري كه در اين خصوص ارائه مي‌شود شامل تعداد كتاب‌هاي فروخته‌شده در نمايشگاه سال گذشته و امسال باشد تا بتوان مقايسه‌اي بين اين دو به عمل آورد. ولي به شكل عجيبي به جاي تعداد كتاب به كل گردش مالي استناد مي‌شود. صبح امروز (شنبه) نيز در راديو از افزايش 30 درصدي خريد كتاب نسبت به سال گذشته خبر داده شد و اينكه خريد كتاب با 30 درصد افزايش به 175 ميليارد تومان رسيد. در اينجا لازم است به آماري كه شخصاً تهيه كرده‌ام اشاره كنم. بنده چهار سال است كه به صورت مداوم از طرف دانشگاه محل خدمتم جهت خريد كتاب از نمايشگاه بين‌المللي كتاب به تهران اعزام مي‌شوم. سال گذشته قيمت متوسط كتبي كه خريداري كرده بوديم 28 هزار تومان بود. امسال اين رقم به 41 هزار تومان رسيده بود كه با يك حساب سرانگشتي مشخص مي‌شود كه متوسط بهاي كتاب نسبت به سال گذشته حدود 50 درصد افزايش يافته است. با اين حساب، بخش زيادي از افزايشي كه در رسانه‌ها از آن صحبت مي‌شود تنها به خاطر افزايش قيمت كتاب بوده است و نه به خاطر افزايش تعداد كتب خريداري‌شده. با توجه به آنچه كه در جامعه جريان دارد نيز بعيد به نظر مي‌رسد خريد كتاب (يا بهتر است بگوييم، كتابخواني) در آينده نزديك بهبود چشمگيري پيدا بكند چون براي كتاب خواندن به وقتي بيكاري نياز است ولي در جامعه فعلي مردم چنان دغدغه نان دارند كه وقتي براي بيكاري نمي‌ماند. من از مسئولين تقاضا دارم نسبت به انتشار آمار دقيقي درمورد ميانگين ساعات بيكاري افراد اقدام كنند. در كنار آن، كتابخواني همچون عادتي است كه بايد از همان دوران كودكي در افراد نهادينه بشود. حال با يك بررسي كلي نسبت به شرايط مدرسه مي‌توان به نتايج متعددي دست پيدا كرد. رسانه‌هاي تصويري نيز در ترويج كتابخواني بسيار مؤثر هستند. چند وقتي است شاهديم رسانة تصويري ما اقدامات خوبي براي فرهنگ‌سازي در برخي زمينه‌هاي اخلاقي شروع كرده است ازجمله بيان اينكه دروغ كار بدي است يا اينكه كودكان از بزرگسالان تبعيت مي‌كنند، پس بزرگسالان نبايد برخي كارهاي غيراخلاقي انجام بدهند و از اين دست. اميدوارم درمورد كتابخواني نيز صداوسيما برنامه‌هاي مدوني براي ترويج آن در برنامه‌هاي مخصوص كودكان به اجرا دربياورند تا دست‌كم نسل‌هاي آينده كتابخوان بشود. به اميد آن روز.

Published in: on مِی 21, 2011 at 8:05 ق.ظ.  نوشتن دیدگاه  

باز هم عروسی !!!

وای خدای من! باز هم یکی داره تو همسایگی ما ازدواج میکنه. بدتر از این نمیشه به خدا. حالا تا نصف شب یا باید پنجره ها رو ببیندیم و از گرما بپزیم یا باید باز نگه داریم و سردرد بگیریم. آخه اینم شد کار. آقا لطفا وقتی عروسی دارید باندها رو بیرون خونه نذارید. کمی کمتر سروصدا راه بیاندازید. الان ساعت 5 هستش. این سروصدا را باید تا 2 نصف شب تحمل کنم. حالا کی باید به کارهام برسم؟!

پ.ن.: امیدوارم عروس و داماد خوشبخت بشن. عروسی واسه همه خوش میگذره به جز خود عروس خانوم و آقا داماد.

Published in: on مِی 20, 2011 at 3:55 ب.ظ.  نوشتن دیدگاه  

صلح هميشه زيباست

۲۴ سپتامبر ۱۹۱۴ ارتشهای آلمان بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند. شب کریسمس جنگ را تعطیل میکنند تا دست کم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند. در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقهء خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند.صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان میروند.آنشب سربازان ۳ ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر ۳ فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنگ را از سر بگیرند صبح روز بعد دست و دل سربازان برای جنگ نمیرفت.شب قبل آنقدر با دشمن رفیق شده بودند که بی خیال جنگ شدند و از پشت خاکریز برای هم دست تکان میدادند!چند ساعت که گذشت باز هم پرچمهای سفید بالا رفت و پس از گفتگوی ۳ نماینده ارتشها تصمیم بر این گرفته شد که برای سرگرم شدن با هم فوتبال بازی کنند.آنها آنقدر با هم رفیق میشوند که با هم عکس میگیرند و حتی آدرس خانه های خود را به همدیگر میدهند تا بعد از جنگ به کشور های هم سفر کنند!کار به جایی میرسد که این ۳ ارتش به هم پناه میدهند و … تنها چیزی که باعث میشود تا قضیه لو برود متن نامه هایی بود که سربازان برای خانواده هایشان فرستاده بودند و به آنها اطمینان داده بودند که اینجا از جنگ خبری نیست سالها بعد کریس دی برگ متن یکی از این نامه های سربازان را در یک حراجی به قیمت ۱۵هزار یورو میخرد .پل مک کارتنی هم در ویدئوی یکی از کارهایش به این اتفاق ادای احترام کرده و سال ۲۰۰۵ هم کریستین کاریون با استناد به مدارک این اتفاق فیلمی بنام «کریسمس مبارک»میسازد که اسکار بهترین فیلم خارجی را گرفت و حتی در جشنواره فیلم فجر نیز به نمایش درآمد

Published in: on آوریل 20, 2011 at 9:23 ق.ظ.  نوشتن دیدگاه  

جرقة مهرباني

داستان انگليسي زير رو يكي از دوستان برايم ايميل كرده بود كه گفتم بعد نيست ترجمه كنم تا دوستان ديگر را هم در لذت آن سهيم كنم (وارطان):

«جرقه‌اي از مهرباني آتشي از عشق درست مي‌كند» (نويسنده نامعلوم)
بعد از ازدواجم به همسرم گفتم دوست دارم هر سال روز كريسمس هدية بي‌نامي به يك نفر بدهم. گمانم معني واقعي كريسمس همين دادن و نگرفتن است. همسرم دوستي داشت كه از دوران بچگي با هم بزرگ شده بودند. اين دوست همسرم يك بار درست قبل از روز كريسمس، شغلش را از دست داد. پس‌انداز خيلي كمي داشت و كسي را نداشت كه ازش كمك بگيرد. دو تا بچه هم داشت. من و همسرم تصميم گرفتيم كه به او كمك كنيم بدون اينكه شناخته بشيم. چك پولي از بانك گرفتيم و بهش پست كرديم. روي پاكت نامه هيچ آدرس فرستنده‌اي ننوشتيم و نامه را از يكي از شهرهاي خارج از منطقة محل زندگي‌مان فرستاديم تا علامت پست را نشناسد.
خب! چهار سال بعد، باز هم روز كريسمس، همسرم داستان اون پول را به دوستش گفت. دوستش بعد از فهميدن ماجرا لبخندي زد و گفت كه از همان موقع هر سال روز كريسمس به كساني كه نياز دارند كمك مي‌كند. اين گونه است كه حتي يك كمك كوچك نيز مي‌تواند پس‌موج‌هايي داشته باشد». (داستان نوشتة Jarhead)

Published in: on آوریل 12, 2011 at 9:34 ق.ظ.  نوشتن دیدگاه