۲۴ سپتامبر ۱۹۱۴ ارتشهای آلمان بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند. شب کریسمس جنگ را تعطیل میکنند تا دست کم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند. در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقهء خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند.صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان میروند.آنشب سربازان ۳ ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر ۳ فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنگ را از سر بگیرند صبح روز بعد دست و دل سربازان برای جنگ نمیرفت.شب قبل آنقدر با دشمن رفیق شده بودند که بی خیال جنگ شدند و از پشت خاکریز برای هم دست تکان میدادند!چند ساعت که گذشت باز هم پرچمهای سفید بالا رفت و پس از گفتگوی ۳ نماینده ارتشها تصمیم بر این گرفته شد که برای سرگرم شدن با هم فوتبال بازی کنند.آنها آنقدر با هم رفیق میشوند که با هم عکس میگیرند و حتی آدرس خانه های خود را به همدیگر میدهند تا بعد از جنگ به کشور های هم سفر کنند!کار به جایی میرسد که این ۳ ارتش به هم پناه میدهند و … تنها چیزی که باعث میشود تا قضیه لو برود متن نامه هایی بود که سربازان برای خانواده هایشان فرستاده بودند و به آنها اطمینان داده بودند که اینجا از جنگ خبری نیست سالها بعد کریس دی برگ متن یکی از این نامه های سربازان را در یک حراجی به قیمت ۱۵هزار یورو میخرد .پل مک کارتنی هم در ویدئوی یکی از کارهایش به این اتفاق ادای احترام کرده و سال ۲۰۰۵ هم کریستین کاریون با استناد به مدارک این اتفاق فیلمی بنام «کریسمس مبارک»میسازد که اسکار بهترین فیلم خارجی را گرفت و حتی در جشنواره فیلم فجر نیز به نمایش درآمد
زمستان
زمستان رو به پايان است هرچند در اينكه زمستان واقعي نيز رو به پايان باشد ترديد دارم. در اين پايان زمستان دوست دارم چند قطعه از عكسهايي را كه چند ماه پيش از سبلان و يكي از روستاهاي دامنه آن به نام ارجستان گرفتهام با شما به اشتراك بگذارم. البته آخرين عكس درياچه شورابيل را نشان ميدهد كه در خود شهر اردبيل قرار دارد.

نمادي از سقوط فرهنگي
با تشكر از دوست عزيزم آقاي سيفاله باقرزاده بابت ارسال اين ايميل، هيچ توضيح اضافي درمورد عكسها نميدهم كه «تو خود حديث مفصل بخوان از مجمل».
ايران، ديوار يك مهد كودك در خيابان ايرانشهر تهران
پينوشت 1: پس از جستجوي فراوان در اينترنت درنهايت اين مقاله را يافتم. دوستاني كه به دنبال اصل شعر مذكور از حافظ هستند با مطالعه مقاله فوق ميتوانند به آنچه ميخواهند برسند. درنهايت، به نظر من مهم نيست كه اين شعر از حافظ هست يا نيست، مهم اين است كه نوشتن چنين جمله زيبايي بر روي ديوار يك مهد كودك بسيار زيباست.
پينوشت 2: ترجمه شعر: حتي پس از اين همه مدت، خورشيد هر گز به زمين نميگويد: «تو به من مديوني». ببين با چنين عشقي چه اتفاقي ميافتد. خورشيد تمام آسمان را روشن ميكند.

ترسناكترين حيوانات روي زمين
همه انسانها در نهايت از چيزي ميترسند و در مورد بسياري از مردم، كابوسهاي شبانه بخشي از معادلهي ترسشان است. مهم نيست كه آيا حيواني وجود دارد كه بخواهد عمداً شما را بترساند يا نه، مهم اين است كه مخلوقات فراواني وجود دارند كه قادرند شما را هراسان كنند، به ولوله بياندازند و فريادتان را دربياورند. آنچه در ادامه ميآيد، ده جانور ترسناك از ميان چهارپايان بزرگ تا هيولاهاي اهريمني درياها هستند.
شماره 10: گرگ
آدمهاي زيادي از گرگ يا تصاويري كه شبيه گرگ باشند ميترسند، اما اين دومي ديگر تقصير گرگها نيست. زوزهي گرگ كافيست تا حتي معقولترين انسانها را بلرزاند. سرعت اين جانور دو برابر دوندههاي المپيك است و ميتوانند شكارچياني تا پنج برابر وزن انسان را به زمين بزنند؛ با وجود داشتن چنين آمار ترسناكي، علت اينكه گرگ تهديدي تلقي ميشود كموبيش يك داستان تخيليست. هيچ مورد مستندي از كشته شدن يك انسان توسط گرگ وحشي وجود ندارد؛ درواقع، ترس گرگها از انسان بيشتر از ترس انسان از آنهاست. ولي با اين حال اكيداً توصيه ميكنم به فكر امتحان اين فرضيه نباشيد.
شماره 9: موش
موش يكي ديگر از موجوداتي است كه درواقع بيشتر از انسان ميترسد تا برعكس؛ اما
(بیشتر…)
